امروز : شنبه - ۱۴ - اردیبهشت - ۱۴۰۴

بسیاری از پناهجویانی که از مسیرهای سخت و دشوار به امید زندگی بهتر و برخی برای استفاده از اعانه های دولتی وارد اتحادیه اروپایی بخصوص آلمان و فرانسه میشوند پس از چندی به دلیل افسردگی و بیماریهای شدید روانی دچار مشکلات عدیده میشوند.

دکتر امیرعلی رستم داودپور ، دبیر انجمن قانون و شفا

کشوری مانند آلمان پناهجو میپذیرد، و بسیاری از پناهجویانی که از مسیرهای سخت و دشوار به امید زندگی بهتر و برخی برای استفاده از اعانه های دولتی وارد اتحادیه اروپایی بخصوص آلمان و فرانسه میشوند پس از چندی به دلیل افسردگی و بیماریهای شدید روانی دچار مشکلات عدیده میشوند.

برخی از مشکلاتی که پناهجویان دچار آن میشوند یکی احساس طرد شدن از جامعه مهمان و دیگری تبدیل شدن به طبقه فقیر و بیکار در جامعه میزبان میباشد. عدم وجود فرصت های برابر شغلی، زندگی در کمپهای چند ملیتی و سلب آزادی (آنارشی) نیز میتواند از دلایل آنست (onset) مشکلات روانی باشد. سلب تدریجی آزادی (آنارشی) موجود در جامعه مبدا، فرآیند اینتگراسیون نامیده میشود.

جامعه ای که پناهجو برخلاف کشور مبدا احساس مالکیت بر آن ندارد و اصطلاحا حق شکایت از او سلب شده (برگرد به کشورت که آمدی!) و احساس امنیت روانی و اجتماعی نمیکند،

در چنین شرایطی مشکلات روانی مزمن در طول زمان خودنمایی خواهند کرد و در نهایت میتواند باعث آسیب رساندن به خود، اطرافیان (در مورد اخیر زن و شوهر ایرانی در کانادا) و یا آسیب رساندن به افراد دیگر گردد (مورد شهر زولینگن).

در این میان نیز گروهی شروع به تخریب بنیادهای خانوادگی، اخلاقی، امنیتی و روانی کشورهای مبدا را مینمایند (موارد متعدد از جمله بسیاری از سلبریتیهای اینستاگرامی یا در شبکه های اجتماعی). از جمله آنها فعالان سیاسی غیر حرفه ای (از جمله ترول ها، فحاشان و آماتورها در شبکه اجتماعی) و نیز لژیونرهایی هستند که با دعوت از دیگران به رویه های مخرب و بهمن و از جمله مهاجرت غیر قانونی ، کسب و کارهای هرمی مانند خروج سرمایه و ارز ملی مثلا در مورد مسکن در دوبی، قبرس ، ترکیه و ... دامن میزنند.

حاشا کردن وجود فشارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و روانی در مورد کشورهای خاورمیانه ای کار صحیحی نیست به این معنی که ایراد پایه ای و بنیادین در این کشورها وجود دارد.

وجود تحریم ها، حکومتهای نوبنیاد و کم سابقه، قوانین سخت، آب و هوای خشک و انواع مسائل دیگر معضل کوچکی نیست که بتوان با نظریه پردازی محض و تبلیغات تلویزیونی مردم را از افتادن در ورطه های روانی و اجتماعی که در پس مهاجرت پدیدار میشوند محافظت کرد.

رویکرد فیلتراسیون شبکه های اجتماعی، محدود کردن ارتباطات و رویکردهای سلبی دیگر برخورد میگردد

اما همینکه بدانیم، امراض روانی غالبا بدون درمان، بدون مراجعه به پزشک، بدون نشانی میمانند تا در نهایت بنیادهای اساسی از جمله خانواده ، دوستان ، همسایگان و در نهایت میهن را نابود کنند، شاید تک تک افراد درگیر را تشویق کند که مشاور امین و راهی درست را پیش از افتادن به ورطه ها انتخاب کنند.

مهاجرت ، ضامن خوشبختی نیست اما قطعا (بله قطعا) بیماریهای روانی را در شدت و حدت متفاوت در پی خواهد داشت. چه افغان باشید، چه ایرانی و چه سوریه ای، پناهجویی و مهاجرت شروع نوعی بیماریست که باید در حضور رواندرمانگران از حاد شدن و بروز علائم افسردگی و بیماری جلوگیری و آن را درمان کرد.

رواندرمانی و در واقع کیمیاگری توده ها شاخه ای از علوم روانشناسی است که به درمان توده ها و بیماریهای اجتماعی میپردازد. چنین رویکردی در حکومتداری، نه تنها به درمان ریشه ای اقلیتها از جمله مهاجران و پناهجویان بلکه به درمان ریشه ای ملتها و از بین بردن آسیبهای اجتماعی میپردازد.


نوشتن دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

تصویر امنیتی تصویر امنیتی جدید