
عمار، یک جوان فعال سیاسی منطقه ای دورافتاده در شمال لبنان بحران زده، پیگیر وضعیت پسر عموی خود است که از طریق دریا به ایتالیا سفر می کند، او میگوید: ا همین اواخر بشدت مخالف ایده ترک کشوری بودم که آنرا خیلی دوست دارم .
عمار هنوز سالهای زیادی از عمرش باقیمانده است اما هیچ گزینه ای برای آینده خود در لبنان نمی بیند ، کشوری که چهار سال است از یک بحران اقتصادی رنج می برد و با یک بحران سیاسی که پایان ناپذیر به نظر می رسد از بین رفته است.
او 27 ساله است اما به نظر می رسد زیر ضربات جوانی که هرگز واقعاً در منطقه ای دورافتاده در شمال لبنان زندگی نرمالی را تجربه نکرده، پیر شده است، جایی که به نظر می رسد وضعیت او را مجبور می کند بین تبدیل شدن به یک قاچاقچی یا یک مهاجر غیرقانونی یکی را انتخاب کند.
اما او یک فعال شناخته شده در شمال لبنان نیز است. او مدام به صفحه موبایلش نگاه می کند و منتظر خبری از کوچکترین پسر عمویش است. پسر عموی او چند روز پیش از یکی از سواحل شمالی طرابلس، دومین شهر بزرگ لبنان، از کشو خارج شد.
او با خیره شدن به افق گفت: "او هنوز در دریا است. باید چند روز منتظر بمانیم تا از او خبری بگیریم." "وقتی آسمان صاف است، می توانید قبرس را از اینجا ببینید، آیا می دانستید؟" و بعد اضافه می کند ، بعد از قبرس، ایتالیا قرار دارد.
عمار به ANSA گفت: «تا همین اواخر من ایده ترک کشوری را که خیلی دوستش دارم رد می کردم. اما اکنون به طور جدی به ترک کشور فکر می کنم.
عمار به این ترتیب شروع به سازماندهی سفر مخفیانه خود به ایتالیا کرده و از آنجا امیدوار است به عمویش در آلمان برسد. او می گوید: "پیدا کردن قاچاقچیان کار سختی نیست. این مکان مملو از افرادی است که پیشنهاد سفر به ایتالیا را دارند."
وی خاطرنشان کرد: مشکل علاوه بر یافتن پول، یافتن فرد مناسب است - فردی قابل اعتماد که کارها را آنطور که باید انجام می دهد و شما را رها نمی کند وسط دریا بمیرید.
عمار چهره ای فرسوده و سرخورده دارد اما با این حال، از سال 2019 او یکی از محورهای اصلی فعالیت سیاسی در سراسر شمال طرابلس بوده است.
او به عنوان بخشی از اعتراضات مردمی که از چهار سال پیش با آشکار شدن اثرات یک بحران مالی بیسابقه آغاز شد، تجمعات اعتراضی را در خیابانها رهبری کرد. برای بیش از یک سال، او در کنار دیگر فعالان در میدان اصلی شهرش در خیابان ها ماند و خواهان سقوط رژیمی که قدرت سیاسی در لبنان را در دست داشت، بود.
عمار با اشاره به اینکه چند هفته را در زندان های سرویس های اطلاعاتی گذرانده است، گفت: "آنها توانستند جنبش (اعتراض) را تقسیم کنند، ما را تضعیف کنند. آنها ما را در مقابل یکدیگر قرار دادند." وی افزود: من آشکارا در تظاهرات و شبکه های اجتماعی به سیاستمداران توهین کردم. عمار از تمام این فعالیت ها گفت: «امروز چیزی باقی نمانده است».
وی گفت ما به تغییر اعتقاد داشتیم. اما به ما اجازه ندادند. آنها پیروز شدند. عمار با گفتن این جمله دوباره به قایق های ماهیگیری که در بندر کوچک شهر لنگر انداخته اند نگاه می کند.
عمار که در دانشگاه دولتی تحصیل کرده می گوید مدرکی که گرفته ارزش زیادی ندارد." او با عصبانیت گفت: «در این کشور، ارزش مدرک فقط از دانشگاههایی است که دهها هزار دلار بایت آن هزینه پرداخت کنید و به همین دلیل کسانی که پول ندارند، به ویژه در مورد توزیع بورسیه ها، خارج از سیستم باقی می مانند.
وی ادامه داد: برای بسیاری از جوانان لبنانی، گزینه های کمی در دسترس است. اجباری چون امیدی در اینجا وجود ندارد، رشدی وجود ندارد. اجباری چون اگر میخواهید شانس خود را در خارج از کشور امتحان کنید، تنها نوع سفر ممکن سفر مخفیانه است: بدون ویزای شینگن، بدون بورسیه، بدون پیشنهاد شغلی.
او می افزاید: «و برخلاف سوری ها و فلسطینی ها، لبنانی ها حتی امکان برخورداری از پناهندگی یا سایر اشکال حفاظت بشردوستانه را هم ندارند.»
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد