
«استرالیا» از دو روز پیش اجراهایش را در کارگاه نمایش تئاترشهر شروع کرده و به گفته حسنا قبادی، کارگردان کار، در این دو روز استقبال خوبی از آن شده است. حسنا قبادی این کار را در کنار افسانه محمدی کارگردانی کرده و در آن بازی هم میکند. قبادی که از ایلام به تهران آمده، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تهران است و سال گذشته مقام اول بازیگری و سوم کارگردانی و برتر طراحی صحنه را از جشنواره فجر دریافت کرده است. او از سال ۸۶ وارد تئاتر شده و از سال ۹۱ کارگردانی را شروع کرده است. حاصل این مدت، کارگردانی نمایشهایی مثل «مرغ باغ هپروت»، «بیا با هم زندگی کنیم»، «چیزمیز» و «لالاییهای ننه ایران» است. در باره استرالیا، جدیدترین تجربه کارگردانی و بازیگری حسنا قبادی، با او صحبت کردیم:
آیا استرالیا را هم باید نمایشی در باره مهاجرت بدانیم؟
پیام لاریان این نمایشنامه را قبل از مانش نوشته و بله، کاملا درباره مهاجرت است. من نمایش مانش را ندیدهام، اما بر اساس آنچه شنیدهام، فضا و ساختار این دو نمایشنامه خیلی به هم نزدیک است.
تماشاگر در «استرالیا» با چه چیز مواجه میشود؟
استرالیا در باره سه آدم با ملیتهای مختلف است که از سه نقطه دنیا که هرکدام بنا بر شرایطی که برایشان به وجود میآید، تصمیم به مهاجرت غیرقانونی میگیرند و در یک نقطه از دنیا زندگی و سرنوشتشان با هم تلاقی میکند. ما در طول نمایش شاهد اتفاقاتی هستیم که برای این سه نفر میافتد و یا اتفاقاتی که پیش از این برایشان رخ داده و باعث شده تصمیم بگیرند از طریق دریا و غیرقانونی مهاجرت کنند.
تمرینهای نمایش از کی شروع شد؟
تمرینهای ما از دو ماه پیش شروع شد. گروه ما از ایلام هستند و یک ماه در ایلام و یک ماه در تهران تمرین کردیم. این را هم باید بگویم که اصلا انتخاب این نمایشنامه به این دلیل بود که چند سال پیش موجی از مهاجرت در ایلام شکل گرفته بود و خیل بزرگی از ایلامیها به دقیقا مثل این نمایشنامه غیرقانونی و از طریق دریا به استرالیا مهاجرت میکردند. من و تک تک بچههای گروه کسانی را در میان آشنایان خیلی نزدیکمان داریم که به همین دلیل در دریا غرق شدند و هیچ وقت به استرالیا نرسیدند. بهروز بوچانی نویسنده اهل ایلام هم تراژدی مهاجرت و سالها ماندن در کمپ را در کتابش آورده است.
پس داستانی است که با آن آشنا هستید و تجربه زیستهتان است؟
بله. و با آنچه که در سالهای اخیر در ایران اتفاق افتاده و موج مهاجرت ایرانیان به کشورهای دیگر همخوانی دارد.
از اول قرار بود در تئاترشهر اجرا داشته باشید؟
بله. از حدود دو سال پیش در نوبت اجرا بودیم و زمانی که به اجرا نزدیک شدیم تمرینها را شروع کردیم.
این کار را با افسانه محمدی به طور مشترک کارگردانی کردید. از تجربه این کارگردانی مشترک بگویید. چطور کار را پیش بردید؟
ما از سالیان قبل با هم دوست هستیم. چون فضای فکری و کاریمان به هم خیلی نزدیک است، تصمیم گرفتیم نمایش را با هم کار کنیم و به اجرا برسانیم و هم برای من و هم برای خانم محمدی تجربه بسیار خوبی بود. همکاری دلنشینی بود و احساس میکنم در اجرا کاملا مشخص است که دو نفر آن را کار کردهاند، چون انقدر سنگین است که خارج از ظرفیت از یک نفر است.
شما در کار بازی هم میکنید. چه شد که بازی کردید؟
دغدغه اول من بازیگری است. این نمایشنامه را هم دوست داشتم و میخواستم حتما کارش کنم و در آن بازی هم داشته باشم. از آنجایی که همانطور که گفتم، فضای کار بسیار سنگین است، از خانم محمدی خواستم که این نمایش را با هم کار کنیم.
پس اول قرار بود بازی کنید؟
بله. من تجربه کارگردانی زیاد دارم، ولی دغدغه اصلیام بازیگری است.
استقبال از کار چطور بوده است؟
در این دو روز که از شروع اجراها می گذرد با توجه به بازخوردهایی که گرفتهایم، تماشاگران نظر مثبتی به کار داشتهاند و با آن ارتباط برقرار کردهاند. امیدوارم در ادامه هم همینطور باشد.
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد