
معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان معتقد است برای نگهداشت سرمایهها و ظرفیتها و استفاده بهتر از ظرفیتها و استعدادهای ورزش کشور نیاز به سرمایهگذاری چندین و چند برابری در ورزش داریم که هم بتوانیم از ظرفیتهای موجود بهتر استفاده کنیم و هم از مهاجرت این سرمایههای گران قیمت به سایر کشورهای پیشگیری کنیم. این نیاز دارد که به ورزش اولویت، امکانات، بودجه بدهیم و اعتبار بدهیم و زمینههای توجه عملی، نه شعاری، هرچه بیشتر را در ورزش فراهم کنیم.
این مطلب را سید عبدالحمید احمدی اعلام کرد و افزود : که تعداد ورزشکاران مهاجرت کرده از ایران 81 نفر بوده که 24 نفر آنها از بانوان ورزشکار هستند.
وی اضافه کرد: طبعا با نگاه سطح پایین به ورزش، و این سطح مدیریتی و مدیریت ضعیف و ناکارآمد، و ساختارهای ناقص و غیرپاسخگو مثل باشگاههای به اصطلاح حرفهای و برخی فدراسیون های ضعیف و ناتوان، و امکانات و زیرساختها و منابع مالی ضعیف نمیتوانیم مهاجرت ورزشکاران را متوقف کنیم. حتما باید ورزش جزء اولویتهای اصلی کشور شود؛ متأسفانه ورزش جزء اولویتهای اصلی نبوده و نیست. به همین دلیل نمیتوانیم از ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالمللی ورزش استفاده کنیم.
او ادامه داد: وقتی که ما میل و گرایش به مهاجرت را در گروههای مورد بررسی به عنوان بخشهایی از جمعیت کشور ملاحظه میکنیم، به عدد بالاتر از 80 درصد میرسیم که خیلی معنادار و قابل تأمل است. و در پاسخ به اینکه چرا گرایش و میل به مهاجرت در حد بالایی وجود دارد، درصد عمده به عوامل بیرونی، یعنی شرایط کلی و عمومی کشور مربوط است که باعث افزایش میل به مهاجرت شده است.
احمدی گفت : در بحث «تصمیم به مهاجرت» هم میبینیم که باز هم درصد و عددش قابل توجه است؛ یعنی اگر میل به مهاجرت حدود 80 درصد است، تصمیم به مهاجرت نیز حدود 40 تا 50 درصد گزارش شده که بازهم به نظر من عددی معنادار و قابل توجه است و هشداری به مسئولان کشور که باید در برنامهریزیها و بحثهای کلان مدیریتی به این آمارها توجه خاص و ویژهای داشته باشند. بر این اساس و با توجه به میل و تصمیم به مهاجرت با درصدهای بالا در گزارشهای مهاجرتی، طبعا وقتی به موضوع مهاجرت در ورزشکاران میپردازیم باید همین شرایط را در نظر داشته باشیم. اما خوشبختانه باید تأکید کنم که علیرغم وجود مشکلات و تنگناها و محدودیت های پیش روی ورزشکاران و قهرمانان ورزشی از یکسو و جوسازی ها و زمینه سازی هایی که برای جلب و جذب قهرمانان و ورزشکاران به مهاجرت از سوی دیگر انجام شده، آمار و تعداد ورزشکاران مهاجر نسبت به کل ورزشکاران تحت پوشش فدراسیون های ورزشی از سایر اقشار مهاجرت کرده بسیار پایین تر است
به گفته احمدی در عوامل مؤثر در افزایش میل یا تصمیم به مهاجرت باید به پیشرانهایی مثل فقر، مشکلات و ناامنی های شغلی، معیشتی و اقتصادی، بیثباتیهای سیاسی- اجتماعی، جنگ و ناامنیها نیز توجه کرد. مردم کشور ما تقریبا در طی چهاردهه گذشته و پس از پشت سرگذاشتن عوارض و صدمات سنگین ناشی از جنگ تحمیلی، گرفتاریها و مشکلات و محدودیت های قابل توجهی را تجربه کردهاند که هرکدام از آنها میتوانند تأثیرات مستقیمی بر افزایش میل به یا تصمیم به مهاجرت داشته باشند. بحث تحریمهای ظالمانه نیز در وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم، گرههای درشتی را برای زندگی، معیشت و پیشرفت مردم به وجود آورده و حرکت رو به جلو و برخورداری از یک افق روشن و آینده مطمئن را از قاطبه مردم و به ویژه جوانان گرفته است.
وی اضافه کرد: وقتی راجع به ورزش و فضای ورزشی و ورزشکاری صحبت میکنیم باید یک نگاه جامعتر و کلیتری نسبت به موضوع داشته باشیم. ورزش خیلی جزئیات دارد و اتفاقا جزئیات هم در آن مهم است. در ورزش رقابت نهفته است، یعنی در ذات ورزش مقایسه و رقابت هست و طبعا یکی از نکاتی که خیلی مدنظر ورزشکاران قرار میگیرد مقایسه خودشان با دیگران است. از طرف دیگر ورزش، دنیای رسانه و تبلیغات است و هیچ موضوع دیگری را مثل ورزش نمیبینید که اینقدر فضای تبلیغاتی و رسانهای در اختیار داشته باشد و اینقدر موضوعات در یک فضا و عرصه گستردهای منعکس شود. به دلیل همین جزئیات، ورزش یکی از سختترین جاها برای مدیریت کردن است.
احمدی گفت به اعتقاد او وقتی از مهاجرت ورزشکاران صحبت میکنیم باید به فضای عمومی ورزش و مشکلات و تنگناهای پیش روی ورزشکاران هم توجه کنیم. ورزشکاران و قهرمانان ورزشی وقتی در رویدادهای مختلف ورزشی برونمرزی شرکت میکنند، خواه ناخواه شرایط کشور خودشان را با کشور میزبان و همچنین شرایط خودشان را با ورزشکاران سایر کشورها مقایسه میکنند و طبعا میتواند اولین ذهنیتها در برتری و بهتر بودن شرایط دیگران نسبت به خودشان همان جا برای آنها شکل بگیرد.
البته ما یک موضوع پذیرفته شدهای به اسم «لژیونر» را در ورزش قهرمانی و حرفهای داریم که از بحث ما خارج است و این موضوع، مهاجرت تلقی نمیشود. همین الآن هم کلی لژیونر از ایران در رشته های مختلف ورزشی داریم که بدون تغییر تابعیت دارند در کشورهای دیگر ورزش و کسب درآمد میکنند و به نظرم این حضور و رفت و آمدهای ورزشی ورزشکاران و مربیان ایرانی در قالب لژیونر برای ورزش ایران یک مزیت قابل توجه است.
احمدی در خصوص تغییر تابعیت ورزشکاران نیز گفت : تغیر تابعیت در ورزش و حضور در تیمهای ملی به همین سادگی نیست؛ هم یک مقررات در فدراسیونهای بین المللی وجود دارد که محدودکننده است، و هم اینکه خود کشورها به راحتی ورزشکاران دیگر کشورها را در تیم ملی خود قرار نمی دهند، مگر اینکه به قول معروف یک شاه ماهی را به تور انداخته باشند که از نظر حیثیتی، هویتی و فنی این ارزش و اعتبار را داشته باشد که اجازه بدهند در تیمهای ملیشان حضور داشته باشد. بعد هم که تعداد اینها خیلی زیاد نیست. به جز رژیم اشغالگر قدس، و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، در کشورهای دیگر این عدد خیلی پایین است. البته بعضی از کشورها در زمینه ورزش و برگزاری رویدادهای بین المللی ورزشی، پرداخت هزینه های گزاف برای حضور ستارگان ورزشی دنیا در باشگاهها و لیگ ورزشی خودشان، و یا دادن تابعیت به قهرمانان رشتههای مختلف کشورهای دیگر یک سرمایهگذاری خاص و ویژهای کردهاند که بتوانند هویتی فراتر از گذشته برای کشورشان به دست آورند.
وی افزود: به عنوان مثال کشور قطر برای برنامه توسعه اش در ابعاد کلان سیاسی، بین المللی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 را گرفت و هزینههای بسیار هنگفتی کرد؛ هزینههایی که در تاریخ جام جهانی فوتبال اصلا سابقه ندارد. تا قبل از قطر، سقف هزینه کشورهای میزبان برای برگزاری جام جهانی 20 میلیارد دلار بود و قطر این هزینه را به 220 میلیارد دلار رساند؛ یعنی دویست میلیارد دلار از جام جهانی قبل و از جام جهانی قبلتر بیشتر هزینه کرد. و یا عربستان سعودی که با خرج های کلان در فوتبال و جذب سوپراستارهای فوتبال دنیا و برقراری ارتباط گسترده و مؤثر با فدراسیون ها و سازمانهای بین المللی ورزشی به دنبال دیده شدن و مطرح شدن در دنیا از طریق ورزش است.
به گفته احمدی همه این گونه اقدامات نشان میدهد که نگاه آنها به ورزش صرف برگزاری یک رویداد ورزشی نیست؛ و این کشورها آمده اند تا از ظرفیت ورزش برای ایجاد یک هویت جدید و یک جهش در ابعاد داخلی و بین المللی برای کشور خودشان استفاده کنند که البته تبعات مثبت اقتصادی و اجتماعی داخلی برای آن ها نیز داشته و خواهد داشت.
عوامل زیادی در بحث حضور موفق و موفقیت ورزشکاران مهاجر در کشور مقصد نقش دارد؛ و تنها رسیدن به کشور مقصد نمیتواند تضمینی برای ادامه حضور موفق آنها باشد. در این رابطه، خوب است نگاهی به شرایط برخی ورزشکاران مهاجر یا پناهنده ایرانی در ابتدای حضور پرسروصدایشان در کشور مقصد و شرایط فعلی آن ها داشته باشیم که به نظر میرسد حتی در بعد ورزشی هم نه تنها پیشرفتی نداشته، بلکه دچار افت و نزول فاحش هم شده اند.
به نظر میرسد یکی از دلایل افزایش تمایل به مهاجرت در جامعه ورزش این است که احساس میکنند در کشورهای مقصد شرایط کیفیتر و بهتری برای به فعلیت رسیدن استعداد، توانایی و ظرفیت آنها فراهم است و میتوانند از امکانات و زیرساختهای روزآمد و مزایا و زمینههای رشد و پیشرفت بیشتری جهت ایجاد یک آیندهای مطمئن برای خودشان برخوردار شوند.
احمدی اضافه کرد: همچنین باتوجه به شرایط بین المللی و اقتصادی کشور که به لحاظ برخی امکانات فنی و تجهیزات ورزشی برخی رشتهها، زیرساختها و منابع مالی مورد نیاز رشته های مختلف ورزشی دچار محدودیت و تنگنا هستیم، این قبیل مسائل نیز میتواند تأثیر ذهنی منفی در ورزشکاران ایجاد کند. از سوی دیگر موضوع تعدد ورزشکاران نخبه و قهرمان در یکسری از رشته های ورزشی مثل کشتی و ورزشهای رزمی است و ورزشکاران این رشتهها میگویند معلوم نیست که چه زمانی نوبت به ما برسد و بازیکن تیم ملی شویم تا از مزایای آن بهره مند شویم و بنابراین سعی میکنند برای خودشان مسیری را باز کنند و بروند تا از شرایط بهتری در کشورهای مقصد برخوردار باشند.
معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان گفت : به یکسری از این قهرمانان و ورزشکاران نیز پیشنهادهای اغواکنندهای داده میشود؛ البته اینکه این پیشنهادها چقدر دقیق و حساب شده است هم جای سؤال دارد. ضمن آن که نمیتوانیم کتمان کنیم که یکسری مسائل سیاسی هم قاطی این ماجراها میشود. مثل داستان اصرار رئیس فدراسیون جهانی جودو برای برگزاری مسابقه بین دو ورزشکار ایرانی و اسرائیلی، و یا موضوع تشکیل تیم پناهندگان در بازیهای المپیک که به نظرم یک حرکت کاملا سیاسی از سوی کمیته بین المللی المپیک بود.
معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان افزود: در یک جمعبندی درباره علل مهاجرت ورزشکاران میتوان به نتایج مطالعهای تحت عنوان «اولویت بندی عوامل مؤثر بر مهاجرت ورزشکاران ایران» اشاره کرد که در این مطالعه، چهار عامل اقتصادی، حرفهای، سیاسی و اجتماعی دلیل مهاجرت ورزشکاران ایران دانسته شده است. در زیرمجموعه عوامل اقتصادی به زیرساختهای مالی و اقتصادی کشور مبدأ و مقصد اشاره شده است. به لحاظ حرفهای گفتهاند که امکانات و زیرساختها، مربی، دورههای آموزشی، و تجهیزات کشور مقصد بهتر از مبدأ است. در حوزه اجتماعی شرایط ورزشکاران در کشورهای مقصد از نظر اعتبار و ارزش اجتماعی بهترارزیابی شده و تبعیض کمتری در آنجا وجود دارد؛ یعنی تبعیض قومی، مذهبی و جنسیتی آنجا نیست یا کمتر است.
وی اضافه کرد: در بحث عوامل سیاسی، «ناکارآمدی مدیریتی» کشورهای مقصد نسبت به مبدا کمتر است؛ و گرایشها و تفکرات سیاسی در ورزش کمتر است و یا وجود ندارد، امکان رفت و آمد به کشورهای دیگر خیلی سادهتر است، سلامت و شفافیت نظام مدیریت در کشورهای مقصد بهتر و بیشتر، و امنیت روانی نیز بالاتر است. یعنی این گزارش میگوید اگر میخواهیم ورزشکار قهرمان و نخبه را به عنوان یک سرمایه انسانی و اجتماعی و هویتی در کشور خودمان نگه داریم، باید به سراغ حل مشکلات اقتصادی، شغلی و معیشتی، رفاهی و زندگی بهتر برای جامعه ورزش برویم. اگر یک شغل و درآمد تضمین شده برای آنها داشته باشیم و امنیت شغلی شان را فراهم کنیم، زیرساخت های مناسب برای فعالیت ورزشی اعم از تمرینات و مسابقات آنان ایجاد کنیم و تجهیزات فنی و دانش روز و مربیان کارآمد را برای رقابت برابر آنان در رقابتهای بینالمللی تأمین نماییم و با به کارگیری مدیران ارشد، مقبول، کارآزموده و مجرب در مجموع شرایط خشنودی و رضایت ورزشکاران را فراهم کنیم، طبعا مجموع اینها میتواند به کاهش مهاجرت و حتی مهاجرت معکوس در ورزش نیز منجر شود.
معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان گفت : آمار پناهندگان ما زیر 100 نفر است؛ البته متأسفانه باید گفت که این آمارها به صورت دقیق هم ثبت و ضبط نشده است. به نظرم مرجع اصلی این آمارها می تواند فدراسیونهای ورزشی باشد، چون فدراسیونهای ورزشی برای جامعه ورزش تحت پوشششان شناسنامه ورزشی دارند. آماری که من در یکی از بررسی ها از تعداد ورزشکاران ایرانی پناهنده شده به کشورهای دیگر دیدم، 81 نفر است؛ با اسم و مشخصات که مربوط به کدام رشته ورزشی بودهاند، خانم و آقا بودنشان و اینکه به کدام کشور پناهنده شدهاند. عمدتا هم پناهندگی به کشورهای اروپایی بوده است. بیشترین آمار هم مربوط به رشتههای رزمی است؛ یعنی رشتههایی شامل جودو، تکواندو و مواردی از این قبیل، جزء رشته هایی هستند که بیشتر آمار پناهنده را در آنها داشتهایم. طبق این آمار، تعداد خانمها هم 24 نفر بوده است.
وی اضافه کرد: اصلا ما نباید واقعیتها را کتمان کنیم و کوچک کردن عدد یا دستکاری اعداد هم چیزی از اصل واقعیت کم نمیکند. بنابراین، همانطور که گفتم میشود این موضوع را مدیریت و کنترل و حتی مهاجرت معکوس ایجاد کرد؛ به شرط اینکه اولا نگاه کلان کشور به ورزش تغییر کند و ورزش جزء اولویت های راهبردی کشور باشد. و ثانیا ظرفیتهای لازم مدیریتی، ساختاری، اقتصادی، حرفهای و اجتماعی را در ورزش و برای ورزشکاران ایجاد کنیم. حتما نظام مدیریتی ورزش ما اگر میخواهیم این مهاجرت کمتر یا معکوس شود، باید جایگاه آن از هر حیث ارتقا پیدا کند.
به گفته معاون فرهنگی پیشین وزارت ورزش و جوانان طبعا با نگاه سطح پایین به ورزش، و این سطح مدیریتی و مدیریت ضعیف و ناکارآمد، و ساختارهای ناقص و غیرپاسخگو مثل باشگاههای به اصطلاح حرفهای و برخی فدراسیون های ضعیف و ناتوان، و امکانات و زیرساختها و منابع مالی ضعیف نمیتوانیم این موضوع را متوقف کنیم. حتما باید ورزش جزء اولویتهای اصلی کشور شود؛ متأسفانه ورزش جزء اولویتهای اصلی نبوده و نیست. به همین دلیل نمیتوانیم از ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بین المللی ورزش استفاده کنیم. این یکی از انتقادات جدی است که وجود دارد؛ صرف نظر از آنچه که در خود ورزش میگذرد، ورزش امروز ظرفیتهایی دارد به خصوص برای کشوری مثل ما که چالش زیاد داریم، ورزش میتواند به کمک چالشهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بین المللی و سیاسی ما بیاید، به شرط اینکه جزو موضوعات اولویتدار حاکمیت و نظام ما باشد؛ که نیست.
احمدی در پایان گفت : ما برای نگهداشت سرمایهها و ظرفیتها و استفاده بهتر از ظرفیتها و استعدادهای ورزش کشور نیاز به سرمایهگذاری چندین و چند برابری در ورزش داریم که هم بتوانیم از ظرفیتهای موجود بهتر استفاده کنیم و هم از مهاجرت این سرمایههای گران قیمت به سایر کشورهای پیشگیری کنیم. این نیاز دارد که به ورزش اولویت، امکانات، بودجه بدهیم و اعتبار بدهیم و زمینههای توجه عملی، نه شعاری، هرچه بیشتر را در ورزش فراهم کنیم.
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد