امروز : یکشنبه - ۲۴ - آذر - ۱۴۰۴

در سال ۲۰۱۰، کتابی متفاوت از یک دختر جوان روس بر قفسه‌های کتابفروشی‌های نروژ نشست که نگرش نروژی‌ها به مهاجران بی‌مدرک را تغییر داد،

در سال ۲۰۱۰، کتابی متفاوت از یک دختر جوان روس بر قفسه‌های کتابفروشی‌های نروژ نشست.

این کتاب را ماریا آمِلی نوشته بود و زندگی‌نامه‌اش نگرش نروژی‌ها به مهاجران بی‌مدرک را تغییر داد، بحرانی سیاسی ایجاد کرد و به اصلاح مقررات مهاجرت انجامید.

او به بی‌بی‌سی می‌گوید: «من در اوسِتیای شمالی به دنیا آمدم و زندگی آرامی داشتم تا این‌که حدود سال ۲۰۰۰ خانواده‌ام به‌عنوان پناهنده سر از نروژ درآورد.»

ماریا آمِلی دوازده ساله بود که به همراه خانواده‌اش خانه کودکی خود در ولادیکاوکاز، پایتخت اوستیای شمالی، را ترک کرد و گریخت.

این جمهوری روسیه با چچن مرز دارد و مدتی درگیر خشونت و بی‌ثباتی منطقه‌ای بوده است.

ماریا روایت می‌کند که پدرش تاجری موفق بود اما مانند بسیاری از کسانی که آن زمان مخالف رهبری سیاسی محسوب می‌شدند، دولت همه دارایی‌هایش را مصادره کرد.

علاوه بر این، خانواده‌اش در معرض خطر آدم‌ربایی یا حتی بدتر از آن بودند.

می‌گوید: «درست نمی‌فهمیدم چه می‌گذرد. اما حس می‌کردم آن‌جا جایی نبود که بتوانیم زنده بمانیم.»

این خانواده سه نفره نخستین سال خود را در یک مرکز پناهندگی در جنوب پایتخت نروژ، اسلو، گذراندند و در همان مدت ماریا به مدرسه محلی رفت.

می‌گوید: «من و مادرم پیش مدیر مدرسه رفتیم و او را قانع کردیم که اجازه دهد من درس بخوانم.»

«قرار گذاشتیم که وقتی بعد از تعطیلات تابستان برگردم، نروژی را روان صحبت کنم». و ماریا در این چالش موفق شد: «شروع کردم درس خواندن و دو سال آن‌جا ماندم. اما در همان مدت درخواست پناهندگی ما رد شد.»

خانواده می‌دانستند که این یعنی هر لحظه ممکن است اخراج شوند. با حمایت جامعه محلی تصمیم گرفتند بمانند و به‌ نوعی خود را از دید مقامات نروژ پنهان کردند.

کم‌ سر و صدا

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،شاهدخت مته-ماریِت، ولیعهد نروژ، چند ماه پیش از انتشار کتاب ماریا همراه با جوانان پناه‌جو در هوالستاد اسکی کرده بود

ماریا فارغ‌التحصیل شد و توانست در دانشگاه علوم و فناوری نروژ در تروندهایم ادامه تحصیل دهد.

تنها مدرک رسمی او، مدرک کارشناسی ارشدش در رشته «علم، جامعه و فناوری» بود.

به این ترتیب زندگی او به‌عنوان یک مهاجر بزرگسال بی‌مدرک، یا به تعبیر قانون، مهاجر غیرقانونی آغاز شد.

می‌گوید: «برای اینکه در دانشگاه بمانم، در روزنامه آگهی دادم که در خانه‌ها نظافت می‌کنم، چون فکر می‌کردم صادقانه‌ترین راه برای پول درآوردن است، هرچند نمی‌توانستم این کار را قانونی انجام دهم».

«نه حساب بانکی می‌توانستم باز کنم و نه حتی این‌که شماره تلفن داشته باشم».

او توضیح می‌دهد: «مشکل دیگر نداشتن مدرک هویت این است که اگر بیمار شویم خیلی آسیب‌پذیر می‌شویم. می‌‌شود به بیشتر پزشکان اعتماد کرد، اما باز هم احساس ناامنی می‌کنیم، چون احتمال دارد کسی به مأموران خبر بدهد و فردای آن روز اخراجت کنند».

از آن‌جا که ماریا چند سال پس از رد شدن درخواست پناهندگی خانواده‌اش در کشور مانده بود، با خطر اخراج و ممنوعیت بازگشت به نروژ برای دست‌کم ۵ سال مواجه بود.

می‌گوید: «خیلی خیلی ترسیده بودم. اما حس می‌کردم باید کار درست را انجام بدهم.»

«خیلی واضح بود که دو راه بیشتر ندارم: یا با داشتن مدرک کارشناسی ارشد همچنان خانه‌های مردم را نظافت کنم، بی‌هیچ امیدی، و این خطر که بالاخره کسی مرا لو می‌دهد و از نروژ اخراجم کنند ... یا کتابی می‌نوشتم و داستان زندگی کردندبدون داشتن مدرک هویت را بازگو می‌کردم.»

می‌دانست که گزینه دوم بسیار پرخطر است: «با این کار می‌توانستم از خیلی‌ها در شرایط مشابه حمایت کنم، اما در نهایت باز هم اخراج و ممنوع‌الورود می‌شدم.»

با این همه، او می‌گوید: «می‌دانستم باید همین راه را انتخاب کنم؛ دست‌کم این‌طور می‌توانستم کاری تأثیرگذار انجام دهم و تصویرکننده اوضاع کسانی باشم که در چنین وضعیتی بودند.»

چهره‌اش در همه‌جا دیده شد

ماریا کتابش را نوشت و نام آن را «نروژی غیرقانونی» گذاشت.

کتاب در سپتامبر ۲۰۱۰ منتشر شد و یک‌شبه به پدیده‌ای خبرساز بدل شد.

روی جلد کتاب تصویر و نام او بود و ناگهان چهره‌اش در ویترین همه کتابفروشی‌های نروژ دیده شد.

منبع تصویر،Cortesía de Maria Amelie

در رسانه‌ها و مردم بسیاری او را ستودند، چون شجاعت آن را داشت که به هزاران مهاجر بی‌مدرک در نروژ و حتی فراتر از آن چهره انسانی بدهد.

گرچه بعضی‌ها یادآور شدند که افراد زیادی مثل او بودند که به آن‌ها چنین توجهی نشد، اما تقریباً هیچ‌کس او را برای تصمیم به ماندن سرزنش نکرد.

ماریا به دعوت شبکه دولتی نروژ در یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های تلویزیونی آن حاضر شد.

می‌گوید: «کتابم پرفروش شد و با مردم زیادی ارتباط برقرار کرد.»

«هر جا می‌رفتم، کسی پیدا می‌شد که به شانه‌ام بزند و بگوید: «من هم شرایط تو را دارم، لطفا به کسی نگو.»

در همان سال، مجله «نی تید» ماریا را به ‌دلیل نقشش در بحث‌های عمومی درباره حقوق سیاسی و اجتماعی مهاجران بی‌مدرک، به‌عنوان «نروژی سال» انتخاب کرد.

هم‌زمان، وکیل ماریا درخواست کرد تصمیم رد پناهندگی او لغو شود و استدلال کرد که او در کودکی به نروژ آمده و کنترلی بر وضعیتش نداشته است.

چهار ماه پس از انتشار کتاب، درخواست وکیل رد شد.

همان شب، وقتی از یک سخنرانی بیرون می‌آمد، هشت پلیس او را در خیابان دستگیر کردند.

او می‌گوید: «ناگهان همه آن‌ها از ماشین‌هایشان بیرون پریدند و من را محاصره کردند.»

«ابتدا اصلا نمی‌فهمیدم چه خبر است تا این‌که یکی از آن‌ها جلو آمد، کارت پلیسش را نشان داد و گفت: «ما آمدیم تو را به تراندوم ببریم».

تراندوم تنها مرکز بازداشت مهاجران در نروژ است.

بعدتر به او گفتند که «به‌زودی» اخراج می‌شود.

منبع تصویر،Rødt nytt

او تعریف می‌کند: «در طول سه ساعتی که در ماشین پلیس نشسته بودم، آن‌ها اعتراف کردند کتابم را خوانده‌اند و توضیح دادند که فقط وظیفه‌شان را انجام می‌دهند.»

او می‌گوید: «روز بعد، همه روزنامه‌های نروژ پر بود از تیترهایی درباره من.»

آنچه همه از آن بیم داشتند اتفاق افتاد

هزاران نفر با تجمع در شهرها و روستاها به بازداشت و اخراج قریب‌الوقوع ماریا اعتراض کردند.

به ماریا پس از فرجام‌خواهی، اجازه دادند از بازداشتگاه خارج شود، اما باید هر روز با چمدانی آماده در اداره پلیس محلی حاضر می‌شد، چون ممکن بود هر لحظه اخراج شود.

خودش می‌گوید: «هر صبح عده زیادی خبرنگار و فیلم‌بردار آن‌جا بودند. با من سلام و احوال‌پرسی می‌کردند و همین کمی آرامش‌بخش بود، چون نشان می‌داد نگرانم هستند و پرونده‌ام را پیگیری می‌کنند.»

می‌گوید: «یک صبح ناگهان اجازه ندادند بروم بیرون. گفتند قرار است همان روز اخراجم کنند.»

او اضافه می‌کند: «از نظر روحی فرو ریختم. افتادم روی زمین. مرا به فرودگاه بردند و اخراج کردند.»

«وقتی از کنترل مرزی در مسکو گذشتم، مرا کنار کشیدند و بهم می‌گفتند: «نروژ چه می‌کند؟ تو نفر برگزیده سال نروژ هستی، اما باز هم اخراجت می‌کنند!»

بازداشت و اخراج او برای دولت ائتلافی وقت به رهبری حزب کارگر و ینس استولتنبرگ، نخست‌وزیر دردسرساز شد.

منبع تصویر،Getty Images

توضیح تصویر،ماریا آملی در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۱، هنگامی که برای انجام تعهدات قضایی روزانه‌اش به اداره مهاجرت پلیس اسلو مراجعه کرده بود، بازداشت شد

استولتنبرگ، که بعدها دبیرکل ناتو شد، در پارلمان گفت کسانی که شرایط پناهندگی نروژ را ندارند باید کشور را ترک کنند.

حزب چپ سوسیالیست، شریک ائتلافی او، که پیش‌تر برای سیاست مهاجرتی آزادتر فشار آورده بود، تهدید کرد اگر راه‌حلی پیدا نشود از دولت کنار می‌کشد.

حتی حزب راست‌گرای پیشرفت هم گفت که اخراج مهاجرانی که مرتکب جرایم جدی شده‌اند ضروری‌تر است تا بازگرداندن کسی مثل ماریا که به‌خوبی در جامعه نروژ ادغام شده است.

نتیجه چه شد؟

با تغییر در مقررات، به پناهجویانی که درخواست‌شان رد شده بود ولی پیشنهاد شغلی در نروژ داشتند، اجازه داده شد زودتر از پنج سال به کشور بازگردند.

قانون جدید نام او را بر خود داشت: قانون آمِلی.

ماریا قبلا پیشنهاد کار از یک مجله فناوری در اسلو داشت و پس از نزدیک به یک ماه اقامت در مسکو توانست به نروژ برگردد.

اما دولت ائتلاف میانه‌راست در سال ۲۰۲۴ تغییرات در قوانین مهاجرت را لغو کرد با این استدلال که این قانون به بعضی افراد امتیاز ناعادلانه می‌دهد.

ماریا آملی سرانجام ۱۰ سال بعد شهروندی نروژ را گرفت و به کارآفرین تبدیل شد.

او توضیح می‌دهد: «شرکتی به نام «استارتاپ مهاجران» را هم‌بنیان‌گذاری کردم. ما دوره‌ای فشرده در زمینه کارآفرینی برای جوانان چندفرهنگی از سراسر اروپا برگزار می‌کنیم.»

«چیزی که یاد گرفتم این است که تجربه فرد به عنوان یک پناهنده یا مهاجر در واقع بهترین مدرک ام‌بی‌ای MBA است که می‌توان داشت، زیرا انسان در چنین جاهایی چیزهای زیادی در مورد انعطاف‌پذیری لازم برای ایجاد یک کسب‌و‌کار یاد می‌گیرد و همچنین یاد می‌گیرد که ریسک کند - اما ریسک‌های حساب‌شده.»

ماریا آملی حالا مدیرعامل شرکتی است که نرم‌افزارهایی مبتنی بر هوش مصنوعی برای شناسایی اطلاعات گمراه‌‌کننده می‌سازد.

 

برچسب ها : اهم اخبار ,

نوشتن دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

تصویر امنیتی تصویر امنیتی جدید