
پسر نوجوان افغانی 14 ساله ای نزدیک به پنج هزار کیلومتر را که در یک کامیون مخفی شده بود طی کرد تا پدرش را در آلمان پیدا کند. سفر این نوجوان از افغانستان آغاز شد و در منطقه لومباردی در شمال ایتالیا به پایان رسید، جایی که پلیس کارابینری او را نجات داد. پسر، بدون مدارک، دستبندی را به آنها نشان داد که روی آن نوشته شده بود "کمک".
این نوجوان تقریبا تمام این مسافت پنج هزار کیلومتری را پشت لاستیک، غذا و فرشهای قرار گرفته پشت یک کامیون، از افغانستان به ایتالیا طی کرد تا به پدرش که در آلمان زندگی می کند، برسد.
او به تنهایی، بدون آب، غذا یا هیچ دانشی از زبانی غیر از زبان خود، به استان مونزا در لمباردی رسید و در آنجا که خسته شده بود، از پلیس کارابینیر کمک خواست و یک دستبند قرمز را به آنها نشان داد که روی آن عبارت «کمک» نوشته شده بود.
گزارش پلیس حاکیست ماموران در حین گشت زنی متوجه پسر جوانی شدند که خسته و بسیار لاغر به نظر می رسید و تنها با سر خمیده راه می رفت. وقتی پلیس کارابینری به او نزدیک شد و سعی کرد با او صحبت کند، او پاسخی نداد. او توانست این واقعیت را بیان کند که ایتالیایی و انگلیسی را نمیفهمد و دستبند گلدوزی شدهاش را به آنها نشان داد که کمک میخواست.
متعاقبا نوجوان مذکور با کمک مترجم به پلیس گفت که از کشور خود از طریق مسیر بالکان به تنهایی به ایتالیا سفر کرده است تا به آلمان برسد تا پدرش را که پیش از او وطنشان را ترک کرده بود بیابد.
او توضیح داد که هفتهها با آب کم و عملاً بدون غذا و پنهان شدن در پشت کامیونها سفر کرده است، بدون اینکه توضیح دهد که آیا کسی به او دستور داده است که به این شکل سفر کند.
تنها تکه کاغذی که در جیب شلوار جینش با یک تی شرت آبی و بدون چمدان به همراه داشت، بلیط قطار تریست مونزا بود که پس از پیاده شدن از آخرین کامیونی که در آن سوار شده بود، استفاده کرده بود. او برای رسیدن به شهر شمال شرقی تریست که نزدیک مرز اسلوونی است، سفر کرده بود.
او به مترجم گفت که احساس میکند قدرتش کاهش مییابد و میداند که به کمک نیاز دارد. از آنجایی که نمیدانست کجا باید برود، از ترس اینکه به نوعی در خطر باشد، با دیدن آنها تصمیم گرفت از پلیس کمک بخواهد، زیرا میدانست که دستبندی به دست دارد با یک فریاد کمک جهانی که کسی به او داده بود.
هنگامی که پرونده او به دادگاه نوجوانان گزارش شد، او را به یک مرکز در کومو، در لمباردی بردند. او در آنجا خواهد ماند تا زمانی که مقامات بتوانند پدرش را ردیابی کنند، به این امید که آنها به زودی دوباره به هم بپیوندند.
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد