در حالی کسی مسئولیت مهاجرت نخبگان را بر‌عهده نمی‌گیرد که بر اساس آخرین آمار برخی از سایت‌ها نزدیک به 70 درصد نیرو‌های متخصص وارد فرایند مهاجرت شده‌اند.

یک عضو سابق شورای شهر تهران معتقد است در حالی کسی مسئولیت مهاجرت نخبگان را بر‌عهده نمی‌گیرد  که بر اساس آخرین آمار انتشار یافته در برخی از سایت‌ها نزدیک به 70 درصد نیرو‌های متخصص وارد فرایند مهاجرت شده‌اند. این اتفاق به معنای این است که در آینده نزدیک با محدودیت متخصصان در همه حوزه‌ها روبه‌رو هستیم و کشور به رغم سرمایه‌گذاری کلان دراین امر با نوعی دشواری متخصص روبه‌رو خواهد شد.

این مطلب را زهرا نژاد بهرام اعلام کرد و افزود :

** نگرانی این بخش بیشتر از آنجاست که عرصه پزشکی نیز جدا از این امر نبوده و مساله بهداشت و درمان که طی سی سال گذشته جز‌ء نقاط قوت کشور محسوب می‌شد، اکنون با مهاجرت پزشکان و پرستاران به سوی مشکلات جدی حرکت می‌کند. براساس آخرین آمارها به گفته یکی از مسئولان درسال گذشته بیش از سه تا ۴ هزار پزشک مهاجرت کرده‌اند. دراین میان مهاجرت سایر تخصص های نظیر استارت‌آپ‌ها و …. نیز قابل تامل است.

** کم توجهی به هویت فردی و جمعی در کنار مسائل متعدد فیزیکی و اجتماعی و تعاملی در جامعه در بستر اقتصاد غیرقابل پیش‌بینی تصویری نامتعین از آینده را برای همه اقشار اعم از نخبه و عادی ایجاد کرده است. بی‌توجهی به این مهم امری قابل تامل است. سال گذشته بعد از مصاحبه مسئول رصد مهاجرت با رسانه‌ها موجی از نگرانی برپا شد، اما اتفاق خاصی صورت نگرفت.مگر آنکه سعی در تعطیلی مرکز رصد مهاجرت پیش آمد و پس از آن صورت مساله پاک شد.

** به دلیل بی‌توجهی به این عامل که مهم‌ترین عنصر برای بهبود شرایط کشور است شاهد افزایش مهاجرت‌ها هستیم. نیروهایی که کشور برای بالندگی و رشد آنها هزینه بسیار کرده به دلیل بی‌توجهی به نیازها و انتظارات آنها در پی آینده دست به مهاجرت می‌زنند. واقعیت این است که اغلب کسانی که مهاجرت می کنند نه برای درآمد بالا که شاید مهم هم باشد و بلکه از نامشخص بودن وضعیت خود و آینده و عزیزان‌شان دست به مهاجرت می‌زنند و رنج دوری از وطن و علایق خود را به تن می‌خرند.

** بررسی میزان مهاجرت‌ها و تخصص آنها موید آن است که به‌رغم تلاش برای افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها در جهت تامین نیروی متخصص، مساله نیروی کارشناس همچنان برای آینده کشور در معرض کمبود است.این مهم به این معناست که برخی مسئولان و برنامه‌ریزان مساله را درک نکردند. به عبارت دیگر، افزایش ظرفیت دانشگاه‌ها یعنی مساله را جدی نگرفتن، یعنی باور نکردن نیاز شهروندان و...از این رو به نظر می‌رسد با دو رویکرد به این مساله باید توجه کرد؛ تصویر آینده برای شهروندان به همراه سرزنده نبودن شهروندان؛ اتفاقی نگران‌کننده است که نشانه‌های آن در این آمارها و پژوهش‌ها قابل پیگیری است.

** ارتباط سرزندگی شهری و شهروندان و میل به مهاجرت امری غیرعادی نیست. شهروندی که احساس ناامیدی و افسردگی کند دلیلی برای تقویت حس تعلق خود ندارد. او در پی هویت خودش است، هویتی که شناخته شود و به رسمیت آید. وقتی برخی تریبون‌های رسمی و غیررسمی توصیه به رفتن و مهاجرت می‌کنند حس تعلق شهروندان در بستری از ناامنی قرار می‌گیرد و آنگاه آن میل برای ساختن که اصلی‌ترین عامل برای عدم مهاجرت است در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد.در شهری که صداهای بلند تخلفات ساختمانی و کم‌توجهی به نیازهای مردم جدی می‌شود، طبیعی است که حس تعلق فرد در آن کمرنگ باشد. در شهری که بیشتر روزها آلودگی هوا استشمام می‌شود و کسی مسئولیت آن را بر عهده نمی‌گیرد حس تعلق و پویایی و میل به آینده معنای خاصی ندارد. بی‌آیندگی و نبود سرزندگی برای شهروندان که قابل تعمیم به برخی شهرهای دیگر نیز هست، امید را با چالش روبه‌رو می‌کند.

** سیاستگذاران و تصمیم‌گیران بدون توجه به عنصر سرزندگی شهروندان رویکردهایی را اتخاذ می‌کنند که نه تنها در تقویت حس امید و رونق فرصتی را ایجاد نمی‌کند بلکه بستر امیدبخشی و امیدافزایی را با چالش همراه می‌کند. در واقع روزمرگی و روزمداری عاملی جدی برای جدایی شهروند از محیط پیرامونش است که در نهایت فرآیندی برای تغییر را طلب می‌کند که بخش بزرگی از آن در مهاجرت تعریف می‌شود. از این رو لازم است با نگاهی دقیق‌تر و جدی‌تر مساله آینده شهروندان و ایجاد شرایط مساعد برای زیستن آنها تبیین شود.

** باید مساله نیاز شهروندان و موضوع مهاجرت را در یک پیوستگی ارگانیکی تعریف کرد که هر دو در آینده شهر، شهروندان و کشور آثار جدی دارد. شهرها مکان زندگی و فضای ارتباطات انسانی هستند، آنها بستری برای تعامل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی‌اند، شهرها فقط مکان نیستند، بلکه اتمسفری برای رشد و پویایی هستند. پدیده مهاجرت و سرزنده نبودن شهروندان به معنای عنصری کانونی در از دست دادن متخصصان است و آن نداشتن برنامه برای آینده فردی و اجتماعی است که جامعه بتواند برای آن خود را تعریف کند.

** نخست باید مسئله را شناخت و اطلاعات مربوط به مسئله را در اختیار گرفت تا سوال اصلی پاسخ داده شود و آن این است که چرا برخی متخصصین و نخبگان تمایل به مهاجرت دارند یا در مسیرمهاجرت قرار گرفته اند. دوم آنکه راهکار پاسخ به این سوال از دست دادن کانون هایی است که این مهم را رصد می کنند و اطلاعات را دراختیار جامعه قرار می‌دهند یا تقویت این مراکز برای دریافت اطلاعات صحیح در جهت چرایی این موضوع.هردو نگاه نیازمند نگاه به استراتژی ها و راهبردهای کشور برای تقویت نیروهای متخصص و ارائه خدمات به آنها برای رسیدن به توسعه و پیشرفت و بهره گیری از ظرفیت ها ی برجسته آنهاست.

** بر اساس آخرین آمار ۷۰ درصد نیرو‌های متخصص وارد فرایند مهاجرت شده‌اند. این اتفاق به معنای این است که در آینده نزدیک با محدودیت متخصصین در همه حوزه‌ها روبه‌رو هستیم و کشور به رغم سرمایه گذاری کلان دراین امر با نوعی دشواری متخصص روبه‌رو خواهد شد.نگرانی این بخش بیشتر از آنجاست که عرصه پزشکی نیز جدا از این امر نبوده و مساله بهداشت و درمان که طی سی سال گذشته جز‌ء نقاط قوت کشور محسوب می‌شد، اکنون با مهاجرت پزشکان و پرستاران به سوی مشکلات جدی حرکت می‌کند.

** باید تلاش در جهت حفظ متخصصان با رویکردها تشویقی و ترغیبی و پیشگیری از روش‌های محدودیت زا را جدی کنیم. مساله مهاجرت نخبگان بایستی از مسائل اساسی کشور باشد و نسبت به رفع مشکلات آنها با رویکرد تعاملی و رواداری و تشویق اقدام نمود. متخصصین کشور درهر رشته‌ای سرمایه‌ای غیر جایگزین هستند و ما باید باور کنیم که وجود آنها برای جامعه و تلاش آنها برای حل مسائل کشور انکار ناپذیراست.