افزایش مهاجران افغان در ایران نیز از سوژه های داغ این روزها به شمار می رود که موضوع ساماندهی و سیاست گذاری در رابطه با آن به دغدغه بسیاری از مردم تبدیل شده است.

یک کارشناس حقوقی معتقد است نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغان‌ها به اروپا به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر جریان مهاجرت است و تصمیمات و سیاست‌های ایران در زمینه کنترل مرزها، میزبانی پناهندگان افغان، و مشارکت در مذاکرات منطقه‌ای می‌تواند تأثیرگذار باشد و توجه جامعه بین‌المللی به مسأله مهاجرت افغان‌ها را تحت تاثیر قرار دهد.

شهرام ایرانبومی با  اعلام این مطلب افزود: نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغان ها به اروپا به عنوان یکی از کشورهایی که افغان‌ها به طور عمده از آن عبور می‌کنند و یا در آن مهاجرت می‌کنند، بسیار مهم است. ایران به عنوان کشوری همسایه با افغانستان دارای تأثیر بالقوه بر تراکم و جریان مهاجرین افغان به سوی اروپا است. ایران به عنوان کشوری که افغانستان را به عنوان همسایه سرزمینی دارد، به عنوان یک مسیر اصلی برای مهاجران افغان به سوی اروپا عمل می‌کند. بسیاری از افغان‌ها از ایران به عنوان مسیر عبور استفاده می‌کنند تا به ترکیه و سپس به کشورهای اروپایی بروند.

نامبرده اضافه کرد: ایران هم چنین به دلیل دارا بودن مرزهای مشترک با افغانستان، می‌تواند تأثیرگذار در کنترل این مرزها و مهاجرت افغان‌ها به اروپا باشد. تصمیمات ایران در مورد کنترل مرزها و ورود مهاجران تأثیر مستقیمی را بر تراکم مهاجرین به اروپا دارد. از سوی دیگر ایران به عنوان میزبان بزرگی برای پناهندگان افغان می تواند نقش زیادی در صلح و امنیت افغانستان ایفا کند. تعیین سیاست‌ها و تصمیمات در این مذاکرات می‌توانند تأثیر بر توجه به مهاجرت افغان‌ها به اروپا داشته باشند.

به اعتقاد این کارشناس حقوقی ، نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغان‌ها به اروپا در کل به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر جریان مهاجرت است و تصمیمات و سیاست‌های ایران در زمینه کنترل مرزها، میزبانی پناهندگان افغان، و مشارکت در مذاکرات منطقه‌ای می‌تواند تأثیرگذار باشد و توجه جامعه بین‌المللی به مسأله مهاجرت افغان‌ها را تحت تاثیر قرار دهد.

وی هم چنین در خصوص اختلاف نظرها درباره حضور مهاجران افغانی درایران نیز گفت: وجود تنش‌ بین افغان‌ها و ایرانیان و عدم تحمل یکدیگر ممکن است از عوامل متعددی ناشی شود. توجه داشته باشید که این مسائل پیچیده و چند بعدی هستند و نمی‌توان آنها را تک بعدی و بدون بررسی عوامل مختلف بررسی کرد.

او افزود: معتقدم که در سال های گذشته ایران میزبان یک تعداد قابل توجهی از پناهندگان افغانستانی است که به دلایل مختلف، از جمله تداوم جنگ در افغانستان و بحران‌های دیگر، به ایران پناه آورده‌اند. این مهاجرت‌ها به خصوص در ۲۰ سال گذشته منجر به کاهش فرصت های شغلی در بازار کار ایران شده است و از آنجایی که رکود و بحران های اقتصادی در سال های گذشته در ایران افزایش یافته است، کاهش فرصت های شغلی در بازار برای ایرانی ها می تواند یکی از مهمترین عوامل بروز تنش در جامعه باشد.

نامبرده ادامه داد: افغان ها در برخی صنایع و کارهایی مانند کشاورزی، کارگری ساختمانی و خدمات مشغول به کار هستند که این می‌تواند رقابت در بازار کار و کاهش دستمزد را برای ایرانی ها به وجود آورد. همچنین نمی توان از مسائل فرهنگی و اجتماعی چشم پوشی کرد. تفاوت‌های فرهنگی، زبانی و اجتماعی ممکن است منجر به تنش‌ها و سوءتفاهمات میان دو ملت شود. برخی از ایرانی ها ممکن است حضور افغان ها را تهدیدی برای هویت ملی خود بدانند، ضمن آنکه اختلافات فرهنگی میان مردم دو کشور در سال های گذشته منجر به حوادث تلخی شده است.

به گفته وی از سوی دیگر باید سیاست‌های دولت ایران در قابل پناهجویان افغان در سال های گذشته را در ایجاد این تنش در نظرگرفت. در مواقعی، دولت ایران محدودیت‌هایی برای پناهندگان افغان اعمال کرد که منجر به ایجاد نگاه بالا به پایین به افغان ها شده است. هرچند که به نظر میرسد در سال های اخیر این رویه بهبود پیدا کرده است.

وی با اظهار اینکه مهاجران افغانی در کشورهای اروپایی هم با مشکلات مشابه روبرو هستند افزود: عدم ادغام در جامعه میزبان به عوامل مختلفی بازمی گردد اما یکی از مهمترین آنها داشتن تصوری غیرواقعی از جامعه میزبان است. همانطور که می دانید یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت در هرجامعه ای امکان برقراری ارتباط با آن جامعه است. متاسفانه برخی از افغان ها که امکان تحصیل در افغانستان را نداشتند و حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند، وارد کشوری مانند آلمان می شوند و باید زبان آلمانی را فرابگیرند.

به گفته وی دشواری یادگیری زبان آلمانی در نهایت منجر به این می شود که آنها سرخورده شده و کلاس های درس را رها کنند و به دنبال بازار کار بروند. اما همین نبود زبان مشترک با آلمانی ها فرصت های موفقیت در بازار کار را هم از آنها می گیرد و در نهایت مجبور به انجام کارهای سخت با ساعات کاری زیاد هستند. ساعت های طولانی کار به آنها اجازه ارتباط با جامعه میزبان را نمی دهد و آنها به ارتباط با دیگر افغان ها ادامه می دهند و از فرهنگ و زبان کشور میزبان دور می مانند. بنابراین با گذشت سال ها همچنان در جامعه ادغام نمی شوند و فرصت های مناسبی را هم در کشور میزبان به دست نمی آورند. در واقع تصورات غیرواقعی از زندگی در اروپا در حالیکه حداقل های آن را نمی دانند می تواند منجر به ایزوله شدن در جامعه جدید شود.

این کارشناس حقوقی اضافه کرد:  کشورهای اروپایی هم دارای سیاست‌های مهاجرتی متفاوتی هستند. برخی از کشورها به مهاجرت افغان‌ها روی‌آورده و پناهندگی برای آنها فراهم می‌کنند، در حالی که دیگر کشورها سیاست‌های سختگیرانه‌تری دارند و به تعداد پناهندگان محدودی اجازه ورود می‌دهند.

نگاه‌های عمومی به مهاجرت افغان‌ها ممکن است متفاوت باشد. برخی از افراد و جوامع اروپایی ممکن است مهاجرت افغان‌ها را به عنوان یک فرصت و افزایش تنوع فرهنگی دیده و تأیید کنند، در حالی که دیگران ممکن است این مهاجرت را به عنوان یک تهدید به امنیت و اقتصاد ملی مشاهده کنند. برخی از مهاجران افغان می‌توانند با مشکلاتی مانند بی‌سرپناهی، بیکاری و تبعیض مواجه شوند. همچنین تحولات داخلی کشورهای اروپایی مانند تغییرات در سیاست‌ها و انتخابات میتواند به تغییر سیاق مهاجرت و نگرش‌های جامعه اروپایی نسبت به مهاجرت افغان‌ها منجر شود. اما اینکه تا چه حد دولتمردان اروپایی خود را در وضع کنونی افغانستان دخیل می دانند، موضوع چندان ساده ای نیست.

وی گفت : البته شاید استقبالی که در ابتدای حضور طالبان در افغانستان از پناهندگان شد بی دلیل نباشد، ضمن آنکه روند پذیرش پناهندگی افغان ها هم در کشوری مانند آلمان افزایش پیدا کرد. در هرصورت خروج یکباره ناتو از افغانستان بدون اینکه سازوکارهای لازم برای آن فراهم شده باشد و عدم حمایت از دولت اشرف غنی شاید از دلایل مهم روی کارآمدن طالبان در افغانستان باشد که این از نگاه رسانه ها دور نمانده است و در برنامه های مختلف خبری به آن پرداخته شد اما درنهایت پس از گذشت ماه ها این اتفاق هم مانند دیگر جریانات سیاسی به فراموشی سپرده شده است ضمن آنکه جنگ اوکراین باعث شد که نگاه ها از افغانستان و خاورمیانه به سمت اروپا کشانده شود و موج جدید پناهجویان از سمت اوکراین به آلمان بیایند. بنابراین باید به این نکته توجه داشت که هرکدام از دولت ها به دنبال اجرای سیاست های خود هستند و سعی می کنند تا بیشترین منافع را در ابتدا برای کشور خود داشته باشند.