محققان در مقاله‌ای در «ساینس دایرکت» با تحلیل داده‌های مربوط به مهاجرت دانشمندان در جهان علاوه بر اینکه به الگوهای جالبی در مورد جابه‌جایی جغرافیایی دانشمندان و محققان دست یافته‌اند، بلکه به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر فاصله بین کشور فرستنده و پذیرنده کمتر باشد، احتمال بازگشت دانشمند به کشور و در نتیجه انتقال دانش بیشتر است.

محققان در مقاله‌ای در «ساینس دایرکت» با تحلیل داده‌های مربوط به مهاجرت دانشمندان در جهان علاوه بر اینکه به الگوهای جالبی در مورد جابه‌جایی جغرافیایی دانشمندان و محققان دست یافته‌اند، بلکه به این نتیجه رسیده‌اند که هر چقدر فاصله بین کشور فرستنده و پذیرنده کمتر باشد، احتمال بازگشت دانشمند به کشور و در نتیجه انتقال دانش بیشتر است.

دانشمندان و محققان معمولا برای پیشرفت شغلی و تحقیقات خود مبادرت به مهاجرت به کشورهای دیگر می‌کنند. مطالعه روی این جابه‌جایی‌ها در سراسر مرزها کار دشواری است و تا همین اواخر عمدتا در حیطه مطالعات موردی و نظرسنجی بوده است. اما با افزایش داده‌های منتشر شده که به طور غیرمستقیم ردپای دانشمندان را به تصویر می‌کشد، به محققان سیاستگذاری و اطلاع‌رسانی فرصت جدیدی برای ترسیم جابه‌جایی‌های جهانی دانشمندان می‌دهد.

درک جریان جابه‌جایی دانشمندان، ردیابی جایی که آنها آموزش دیده‌اند، کشوری که به آنجا مهاجرت کرده‌اند و ربط آنها به رشته‌ای که در آن فعالیت می‌کنند و نوع دانشگاه تحقیقاتی که در آن استخدام می‌شوند، برای سیاست علم و مهاجرت امری بسیار مهم است.

شواهد 2 دهه گذشته نشان می‌دهد که الگوهای گسترده‌تری پیرامون جهانی شدن در حال تغییر هستند که به طور خاص از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به هم پیوسته هستند، زیرا جریان‌های ایده و جابه‌جایی دانشمندان و کلا مردم نه تنها از کشوری به کشور دیگر، بلکه از قاره‌ای به قاره دیگر اتفاق می‌افتد. با این حال تفاوت‌های اساسی بین نوع جابه‌جایی دانشمندانی که از اروپا به آسیا مهاجرت می‌کنند یا آنهایی که از آسیا به اروپا مهاجرت می‌کنند، وجود دارد. درک این پویایی هم از نظر مطالعات علمی و هم از منظر سیاست علمی مهم است. به عنوان مثال، جابه‌جایی دانشمندان بین مناطق فراملی می‌تواند پیوندها با یک جامعه تحقیقاتی ملی را تا حد زیادی تضعیف کند. این به طور بالقوه اثرات منفی فرار مغزها را رد می‌کند و در عوض می‌تواند انتقال دانش مثبت را تقویت کند، چیزی که برخی از محققان آن را «گردش مغز» نامیده‌اند.

در مقاله‌ای که در ماه اوت 2020 در مجله «ساینس دایرکت» منتشر شده، محققان از داده‌های ORCID استفاده کردند. ارکید یا شناسه آزاد پژوهشگران و نویسندگان/مشارکت‌کنندگان برای شناسایی منحصر به‌فرد دانشمندان و دیگر نویسندگان دانشگاهی است. در واقع، ارکید یک سازمان غیرانتفاعی، برای شناسایی همه کسانی است که در تحقیقات، دانش و نوآوری مشارکت می‌کنند، به صورت یکتا شناسایی می‌شود و بین فعالیت‌های علمی آنها با شناسه‌شان ارتباط برقرار می‌کند. این داده‌ها شامل تحصیلات دانشمندان از جمله مدرک تحصیلی، موسسه اعطا کننده مدرک، تاریخ اعطای مدرک، جزئیات شغلی آنها شامل همه سمت‌های پس از دکتری و همچنین کتاب‌شناختی شامل عناوین انتشارات، تاریخ انتشار و نام مجلات مقالات و کتاب‌هایی است که دانشمندان منتشر می‌کنند. بنابراین، داده‌های ارکید می‌تواند فاکتورهایی چون پیشرفت شغلی را برای ترسیم مشاغل و جابه‌جایی جغرافیایی دانشمندان ارائه دهد. از آنجا که می‌توان نقطه شروع جغرافیایی مشاغل علمی دانشمندان را در زمان شناسایی کرد، می‌توان روندهای جغرافیایی را با وضوح بالاتری نسبت به پایگاه‌های داده سنتی کشف کرد.

محققان این مقاله روی 116 هزار و 400 دانشمندی تمرکز کرده‌اند که دارای مدرک دکتری هستند و بین سال‌های 1980 تا 2010 پس از دریافت مدرک دکتری خود حداقل در یک موسسه علمی استخدام شده‌اند. آنها سپس مهاجرت دانشمندان را به سه دسته کوچ داخلی (یعنی در داخل همان کشوری که تحصیل کرده‌اند)، مهاجرت منطقه‌ای (یعنی به یک کشور در همان منطقه) و مهاجرت جهانی (به یک منطقه یا قاره دیگر) تقسیم کردند.

این رویکرد درک بسیار عمیق‌تری از مهاجرت ارائه می‌کند، زیرا گردش دانشمندان مثلاً فرار مغزها و دستاوردهای مغزها (brain drains and brain gains) نه فقط مهاجرت آنها را در سطح بین‌المللی نشان می‌دهد، بلکه به طور ویژه روابط جغرافیایی، سیاسی یا اجتماعی بین جایی که دانشمندان ترک کرده‌اند و جایی که به عنوان مقصد مهاجرت انتخاب کرده‌اند را نشان می‌دهد.

محققان این مقاله می‌گویند: ما متوجه شدیم که مهاجرت بین کشورها از دهه 1980 نسبت به مهاجرت در داخل کشورها راکد مانده است. با این حال، دانشمندانی که در سطح بین‌المللی حرکت می‌کنند، نه تنها به طور فزاینده‌ای در همان منطقه مهاجرت می‌کنند، بلکه به طور مکرر و به مسافت‌های کوتاه‌تر نیز سفر می‌کنند.

مهاجرت علمی نیروی کار و انواع آن

دانشمندان به دنبال کمک مالی، پیدا کردن تیم‌های تحقیقاتی نخبه و اعتبار از یک کشور به کشور دیگر نقل مکان می‌کنند و این امر تا حدود زیادی به رشته‌های خاص بستگی دارد. این تاثیر به ویژه در میان پراستنادترین محققان جهان که به طور سیستماتیک و دسته جمعی به کشورهایی با سرمایه گذاری‌های تحقیق و توسعه بالا مهاجرت می‌کنند، بسیار دیده می‌شود. البته کیفیت زندگی و نگرانی‌های خانوادگی نیز تا حد زیادی در تصمیم گیری‌های مهاجرت موثر است. برای مثال، بسیاری از دانشمندان و به ویژه بسیاری از زنان تمایلی به مهاجرت فرزندان نوجوان خود به خاطر فرصت‌های شغلی در خارج از کشور ندارند.

نکته دیگری که محققان این مقاله ساینس دایرکت بیان می‌کنند، این است که معمولا دانشمندان با مهارت بالا، وعده‌های رشد اقتصادی، نوآوری و توسعه را از کشورهای مقصد خود دریافت می‌کنند. زیرا هر چه جامعه علمی یک کشور در همکاری‌های بین‌المللی بیشتر مشارکت داشته باشد و مهاجرت بیشتری در میان دانشمندان آن کشور وجود داشته باشد، تأثیر کار علمی آن کشور بیشتر می‌شود.

افزایش مهاجرت علمی به طور نامتناسبی به نفع کشورهایی است که از قبل دارای جوامع علمی بزرگ و با بودجه کافی هستند. نگرانی ناشی از به دست آوردن مزایای مرتبط با مهاجران با مهارت بالا - یا از دست دادن این مزایا در هنگام خروج - از پایان جنگ جهانی دوم منجر به بحث‌های سیاستی و تحقیقات سیاسی در سطح بالا شده است.

چشم‌انداز در حال تغییر مهاجرت علمی جهانی

یکی از محورهای این بحث، تغییر موازنه قدرت در جامعه علمی جهانی است؛ آن هم با تسلط طولانی مدت آمریکا به طور فزاینده‌ای توسط اروپای منسجم و اقتصادهای رو به رشد در آسیا مثل چین، کره جنوبی و هند به چالش کشیده می‌شود. اگرچه آمریکا در جذب محققان پربار و کارآمد از خارج از کشور موفق است، اما در مقایسه با 20 سال پیش، سهم کمتری از تحقیقات پیشگامانه را در سراسر جهان تولید می‌کند. در واقع، در طول مدت زمان مشابه، بسیاری از کشورهای آسیایی مانند چین و کره جنوبی خود را در زمره تأثیرگذارترین کشورها در علم و مهندسی قرار داده‌اند و از نظر تعداد مقالات تولید شده و تولید تعداد فزاینده‌ای از تحقیقات با استناد بالا پس از آمریکا در رتبه دوم قرار دارند. برای دانشمندان کشورهایی چون برزیل، هند و روسیه، یکی از عوامل محدود کننده اصلی در آسیا مانع زبانی است و دید بسیاری از تحقیقات آنها را محدود می‌کند.

تأثیر مهاجرت توسط خود دانشمندان نیز احساس می‌شود. دانشمندانی که مهاجرت می‌کنند پراستنادتر هستند، دانشمندانی که آمریکای شمالی را ترک می‌کنند به طور متوسط 10 درصد استناد بیشتری به دست می‌آورند و همکارانی که به خارج از اروپای شرقی مهاجرت می‌کنند، 170 درصد بیشتر به دست می‌آورند.علاوه بر این، مهاجرت همکاری‌های علمی بین‌المللی بیشتری را به همراه دارد. به نظر می‌رسد این امر به جای افزایش اعتبار، نتیجه داشتن یک شبکه اجتماعی گسترده‌تر باشد، زیرا اندازه شبکه تحقیقاتی بین‌المللی برای دانشمندان مهاجر بزرگ‌تر از دانشمندان غیر مهاجر است.